تئوری انتخاب نوشته دکتر ویلیام گلاسر
تئوری انتخاب،کتاب تئوری انتخاب (Choice Theory) نوشته دکتر ویلیام گلاسر، یکی از انقلابیترین و تأثیرگذارترین نظریههای روانشناسی در قرن بیستم است. این کتاب نه تنها برای مشاوران و رواندرمانگران، بلکه برای والدین، معلمان، مدیران و هر فردی که به دنبال درک بهتر از خود و دیگران است، ارزشمند است.
گلاسر با ارائه تئوری انتخاب، تمام تصورات سنتی درباره رفتار انسان را به چالش میکشد. او میگوید:
ما نه قربانی محیط، تربیت یا بیماری روانی هستیم، بلکه موجوداتی عاقلانه هستیم که همواره در حال انتخاب رفتارهایمان برای دستیابی به نیازهای درونی خود هستیم.
این تئوری، پایه رواندرمانی واقعیتمحور (Reality Therapy) است که گلاسر خودش آن را توسعه داده است.
در این خلاصه، تمام اصول، مفاهیم، مثالها و نکات کلیدی کتاب را به صورت روان، ساختاریافته و بدون حذف هیچ نکته مهمی ارائه میدهیم.
فصل ۱: مردم عاقلانه هستند، نه بیمار
گلاسر با یک ادعای شوکآور شروع میکند:
هیچ کس واقعاً بیمار روانی نیست.
نکات کلیدی:
– بیشتر مشکلات رفتاری (از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیاد، خشونت) نتیجه ناتوانی در برقراری ارتباطات کیفیت بالا است.
– رفتارهای ما، حتی آنهایی که غیرمنطقی به نظر میرسند، یک انتخاب عاقلانه برای دستیابی به نیازهای درونی هستند.
– مثلاً یک فرد افسرده، نه بیمار است، بلکه در حال انتخاب یک رفتار است که فکر میکند به او کمک میکند (مثلاً توجه جلب کند یا از فشار فرار کند).
مثال:
پسر نوجوانی که هر شب گریه میکند و نمیخوابد، ممکن است فکر کند این رفتار باعث میشود مادرش بیشتر به او توجه کند. او بیمار نیست، بلکه در حال انتخاب یک راهحل برای نیاز به توجه است.
فصل ۲: تئوری انتخاب همه چیز انتخاب است
هر رفتاری که انجام میدهیم، نتیجه یک انتخاب آگاهانه است حتی اگر آن را ناخودآگاه انجام دهیم.
چه چیزی تحت کنترل ما است؟
– رفتار (چیزی که میکنیم)
– احساس (چیزی که احساس میکنیم)
– تصور (چیزی که تصور میکنیم)
– فیزیولوژی (چیزی که بدن ما انجام میدهد مثل ضربان قلب، عطسه)
نکته کلیدی:
شما نمیتوانید مستقیماً احساس خود را تغییر دهید، اما با تغییر رفتار یا تصور، میتوانید احساس خود را تغییر دهید.
مثال:
اگر احساس تنهایی دارید، نمیتوانید به خود بگویید حالا شاد باش! و شاد شوید. اما اگر بروید و با یک دوست صحبت کنید (رفتار)، یا خود را در حال داشتن روابط خوب تصور کنید (تصور)، احساس تنهایی کم میشود.
فصل ۳: پنج نیاز اساسی انسان
همه رفتارهای ما برای ارضای پنج نیاز اساسی است که در ژنتیک ما نهفته است:
1. بقا (Survival) غذا، آب، خواب، ایمنی جسمی
2. عشق و تعلق (Love & Belonging) روابط عمیق با خانواده، دوستان، همسر
3. قدرت (Power) احساس ارزش، موفقیت، کنترل بر زندگی
4. آزادی (Freedom) استقلال، انتخاب، فضای شخصی
5. سرگرمی (Fun) شادی، بازی، تفریح
نکته کلیدی:
ناتوانی در ارضای این نیازها، به ویژه عشق و تعلق و قدرت، منجر به مشکلات رفتاری میشود.
مثال:
کودکی که در مدرسه توسط همکلاسیها طرد میشود، نیاز به تعلق ارضاء نمیشود. ممکن است شروع به دروغ گفتن کند (برای جلب توجه) یا خشونت نشان دهد (برای نشان دادن قدرت).

فصل ۴: دنیای درونی مدل واقعیت (Perceived World)
ما نه با دنیای واقعی، بلکه با مدل واقعیت در ذهن خود رفتار میکنیم.
هر فرد یک تصویر درونی از دنیا دارد که تحت تأثیر تجربیات، باورها و نیازهایش شکل گرفته است.
مثال:
دو نفر از یک اتفاق (مثلاً تأخیر همسر از محل کار) دو تفسیر کاملاً متفاوت دارند:
– یکی فکر میکند: نگرانش هستم.
– دیگری فکر میکند: دنبالم میآید.
هر دو رفتار متفاوتی نشان میدهند، نه به دلیل اتفاق، بلکه به دلیل مدل واقعیتشان.
فصل ۵: روابط کیفیت بالا (Quality World)
گلاسر مفهوم دنیای کیفیت بالا (Quality World) را معرفی میکند مجموعهای از تصاویر، افراد، ایدهها و اهدافی که برای ما ارزشمند هستند و به دنبال دستیابی به آنها هستیم.
چه چیزی در دنیای کیفیت بالا شماست؟
– تصویری از همسر ایدهآل
– تصویری از خودتان به عنوان فرد موفق
– خانوادهای صمیمی
– کاری معنادار
نکته کلیدی:
رفتارهای ما برای نزدیک شدن به این تصاویر است.
مثال:
فردی که در دنیای کیفیت بالایش پدری عاشق و حمایتگر دارد، ممکن است وقتی با پدر واقعیاش در تضاد باشد، احساس ناامیدی کند. او نه با پدر واقعی، بلکه با تصویر ایدهآل در ذهنش درگیر است.
فصل ۶: رفتارهای کنترلی دشمن روابط
یکی از مهمترین مفاهیم کتاب، رفتارهای کنترلی است.
وقتی نتوانیم نیازهایمان را برقراری رابطه کیفیت بالا برآورده کنیم، به رفتارهای کنترلی روی میآوریم.
۷ رفتار کنترلی شایع:
1. انتقاد کردن
2. دستور دادن
3. توجیه کردن
4. ادعا کردن
5. پرخاشگری
6. پسکشیدن
7. هراس و ترساندن
نکته کلیدی:
این رفتارها فقط در کوتاهمدت ممکن است موثر باشند، اما در بلندمدت، روابط را تخریب میکنند.
مثال:
مادری که دائماً به فرزندش دستور میدهد (بیدار شو! درس بخوان!) فکر میکند کنترل دارد، اما در واقع دارد رابطه خود را با فرزندش از دست میدهد.
فصل ۷: رواندرمانی واقعیتمحور (Reality Therapy)
گلاسر روش درمانی خود را بر اساس تئوری انتخاب طراحی کرده است. این روش به جای تمرکز بر گذشته، بر حال و انتخابهای فعلی تمرکز دارد.
اصلهای اصلی رواندرمانی واقعیتمحور:
1. تمرکز بر رفتار فعلی، نه گذشته
2. کمک به فرد برای شناسایی نیازهای برآوردهنشده
3. کمک به فرد برای انتخاب رفتارهای جدید و مؤثرتر
4. تقویت مسئولیتپذیری فرد
مثال:
درمانگر به جای پرسیدن چه اتفاقی در کودکیات افتاد؟ میپرسد:
چه کاری میکنی که فکر میکنی به تو کمک میکند؟ آیا واقعاً کمک میکند؟ چه انتخاب دیگری داری؟
فصل ۸: تربیت و آموزش بر اساس تئوری انتخاب
مدارس و خانوادهها اغلب با استفاده از رفتارهای کنترلی (تهدید، تنبیه، جایزه) فرزندان را مدیریت میکنند، که این کار روابط را تضعیف میکند.
چگونه تربیت کنیم بدون کنترل؟
– ایجاد رابطه کیفیت بالا با فرزند
– کمک به فرزند برای شناسایی نیازهایش
– کمک به او برای انتخاب رفتارهای مؤثرتر
– تقویت مسئولیتپذیری
مثال:
به جای گفتن اگر درس نخوانی، موبایلات را میگیرم، بگویید:
میدانم درس خواندن برات سخت است. چه کمکی میتونم بکنم؟ چه برنامهای داری؟
فصل ۹: مدیریت و رهبری بر اساس تئوری انتخاب
مدیرانی که از رفتارهای کنترلی استفاده میکنند (دستور، تهدید، جایزه)، فقط وفاداری سطحی ایجاد میکنند، نه تعهد واقعی.
چگونه رهبری کنیم بدون کنترل؟
– ایجاد رابطه با کارکنان
– شنیدن نیازها و دردها
– کمک به آنها برای دستیابی به نیازهایشان
– ایجاد محیطی که در آن تعلق و قدرت ایجاد شود
مثال:
مدیری که به جای دستور دادن، میپرسد:
چه چیزی مانع پیشرفتت میشه؟ چطور میتونم کمک کنم؟
این سؤال، وفاداری و انگیزه را افزایش میدهد.
فصل ۱۰: از قربانی به خالق مسئولیتپذیری
شما نه قربانی شرایط، بلکه خالق زندگی خود هستید.
چگونه مسئولیت بپذیریم؟
– بپذیرید که رفتار شما انتخاب است.
– به جای او باعث شد من عصبانی شوم، بگویید: من انتخاب کردم عصبانی شوم.
– روی چیزهایی تمرکز کنید که تحت کنترل شماست.
مثال:
به جای گفتن همسرم باعث میشه من افسرده شوم، بگویید:
من انتخاب میکنم چگونه به رفتار همسرم واکنش نشان دهم. چه انتخابهای دیگری دارم؟

فصل ۱۱: تغییر انتخاب آگاهانه
تغییر، وقتی رخ میدهد که:
1. فرد متوجه شود رفتار فعلیاش به نیازش کمک نمیکند.
2. فرد رفتار جایگزین موثرتری پیدا کند.
3. فرد اراده و مسئولیتپذیری داشته باشد.
مثال:
فردی که از طرد شدن در کار میترسد، ممکن است شروع به دروغ گفتن کند. وقتی بفهمد این رفتار باعث بیاعتمادی بیشتر میشود، ممکن است رفتار جدیدی مثل گفتوگوی صادقانه را انتخاب کند.
فصل ۱۲: پیام نهایی شما میتوانید تغییر کنید
تغییر دشوار است، اما غیرممکن نیست. تنها چیزی که نیاز دارید، تصمیم گرفتن است.
او به ما یادآوری میکند که:
– شما میتوانید رفتار خود را تغییر دهید.
– شما میتوانید روابط خود را بهبود بخشید.
– شما میتوانید زندگیای پر از عشق، معنا و ارتباط بسازید.
وقتی متوجه شوید که همه چیز انتخاب است، آزادی واقعی آغاز میشود.
جمعبندی: ۱۰ اصل کلیدی کتاب
1. همه رفتارها یک انتخاب عاقلانه هستند.
2. ما نه قربانی محیط، بلکه خالق رفتار خود هستیم.
3. پنج نیاز اساسی: بقا، عشق، قدرت، آزادی، سرگرمی.
4. ما با مدل واقعیت در ذهن خود رفتار میکنیم، نه واقعیت واقعی.
5. دنیای کیفیت بالا ما، هدفهای درونیمان را نشان میدهد.
6. رفتارهای کنترلی، روابط را تخریب میکنند.
7. روابط کیفیت بالا، تنها راه ارضای نیازهای درونی است.
8. مسئولیتپذیری، کلید تغییر است.
9. تغییر وقتی رخ میدهد که رفتار فعلی مؤثر نباشد و راهحل جایگزین وجود داشته باشد.
10. شما میتوانید انتخاب کنید و این انتخاب، آزادی واقعی است.
نتیجهگیری
کتاب تئوری انتخاب یک دعوت به مسئولیتپذیری و آزادی واقعی است. ویلیام گلاسر به ما یاد میدهد که:
– ما نه قربانی گذشته، تربیت یا بیماری هستیم.
– ما موجوداتی عاقلانه هستیم که همواره در حال انتخاب رفتارهایمان برای دستیابی به نیازهای درونی خود هستیم.
– با شناسایی نیازها، ترک رفتارهای کنترلی و ایجاد روابط کیفیت بالا، میتوانیم زندگیای پر از عشق، معنا و آرامش بسازیم.
شما نمیتوانید دیگران را تغییر دهید، اما میتوانید خود را تغییر دهید و این تغییر، دنیای اطراف شما را تغییر میدهد.
سوالات مهم و پاسخ آنها از کتاب تئوری انتخاب
چرا میگویند همه رفتارها انتخاب است؟
چون هر رفتاری که انجام میدهیم حتی افسردگی یا خشم نتیجه یک انتخاب عاقلانه برای دستیابی به نیازهای درونی (مثل توجه یا کنترل) است، نه یک واکنش اجباری به محیط.
پنج نیاز اساسی انسان در تئوری انتخاب کداماند؟
1. بقا (ایمنی، غذا، خواب)
2. عشق و تعلق (روابط عمیق)
3. قدرت (احساس ارزش و موفقیت)
4. آزادی (استقلال و انتخاب)
5. سرگرمی (شادی و تفریح)
رفتارهای ما برای ارضای این نیازهاست.
چیست دنیای کیفیت بالا (Quality World)؟
مجموعهای از تصاویر، افراد، اهداف و ارزشهایی که برای ما ارزشمند هستند (مثل خانواده ایدهآل، موفقیت شغلی). ما همیشه در حال تلاش برای نزدیک شدن به این تصاویر هستیم.
چرا رفتارهای کنترلی مضر هستند؟
چون شامل انتقاد، دستور، تهدید، پسکشیدن و ترساندن میشوند و در کوتاهمدت ممکن است موثر باشند، اما در بلندمدت روابط را تخریب میکنند و فاصله ایجاد میکنند.
چرا ما با مدل واقعیت رفتار میکنیم، نه واقعیت واقعی؟
چون هر فرد یک تصویر درونی از دنیا دارد که تحت تأثیر تجربیات و باورهایش شکل گرفته. ما نه به واقعیت واکنش نشان میدهیم، بلکه به تفسیر خود از آن.
چگونه میتوانیم روابط کیفیت بالا بسازیم؟
با ایجاد اعتماد، گوش دادن فعال، احترام گذاشتن به نیازهای یکدیگر و پرهیز از رفتارهای کنترلی. روابط کیفیت بالا، تنها راه ارضای نیاز به تعلق و قدرت است.
چرا مسئولیتپذیری کلید تغییر است؟
چون تا زمانی که بگوییم من انتخاب کردم این رفتار را، نمیتوانیم تغییر کنیم. مسئولیتپذیری یعنی پذیرش اینکه شما خالق رفتار خود هستید، نه قربانی آن.
چگونه میتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم؟
وقتی بفهمیم رفتار فعلیمان به نیازمان کمک نمیکند، و راهحل جایگزینی پیدا کنیم. مثلاً به جای خشم (کنترلی)، گفتوگوی صادقانه را انتخاب کنیم.
چرا تئوری انتخاب با مدلهای سنتی رواندرمانی متفاوت است؟
چون به جای تمرکز بر گذشته و بیماری، بر حال، انتخاب و مسئولیت تمرکز دارد. فرد بیمار نیست، بلکه در حال انتخاب یک رفتار ناکارآمد است.
مهمترین پیام کتاب تئوری انتخاب چیست؟
شما نه قربانی شرایط، بلکه خالق زندگی خود هستید.
با آگاهی از نیازهای درونیتان و انتخاب رفتارهای مؤثرتر، میتوانید زندگیای پر از عشق، معنا و آرامش بسازید.
دوستانی که قصد دارند نسخه کامل این کتاب را مطالعه کنند،میتوانند به کتابفروشیهای معتبر مراجعه نمایند. همچنین شما میتوانید خلاصه کتاب از حال بد به حال خوب و کتابهای دیگر را از آکادمی جاوید مطالعه کنید.
این مطلب در واحد تولید محتوای سایت آکادمی جاوید با نظارت دکتر ابوذرجاویدمهرنیا به رشته تحریر در آمده و شامل قانون کپی رایت میباشد استفاده از این مطلب چه به صورت رونوشت یا استفاده جزئی و یا موردی فقط با ذکر منبع مجاز میباشد،
با آرزوی موفقیت برای شما در این راه جذاب.