3 روش مؤثر برای پرورش هوش جسمانی ذهنی و عاطفی

3 روش مؤثر برای پرورش هوش جسمانی ذهنی و عاطفی

راه‌های پرورش هوش جسمانی

پرورش هوش جسمانی ،ما تو دنیایی زندگی می‌کنیم که فقط باهوش بودن کافی نیست؛ باید بتونیم از هوشمون درست استفاده کنیم. خیلی وقتا فکر می‌کنیم هوش فقط یعنی اینکه یک چیزی رو زود یاد بگیریم یا تو درس و کار موفق باشیم، اما واقعیت اینه که هوش انواع مختلفی داره؛ از جسم گرفته تا ذهن، از دل گرفته تا روان. اگه بتونیم این چهارتا جنبه رو با هم تقویت کنیم، تازه می‌تونیم بگیم واقعاً داریم رشد می‌کنیم.

تو این مقاله قراره با هم یاد بگیریم که چطوری هوش جسمانی‌مون رو بهتر کنیم، یعنی با بدنمون چطور رفتار کنیم که کمک کنه ذهن و دلمون هم بهتر کار کنه. چون وقتی جسم تو حالت خوبیه، همه چی از تمرکز تا احساساتمون بهتر میشه. پس بریم ببینیم با تغذیه، ورزش و یک کم آگاهی، چطوری می‌تونیم حال جسم و ذهنمون رو حسابی خوب کنیم.

روش‌های پرورش هوش

1. پرورش هوش جسمانی – به بدنِت گوش بده و تکونش بده

یعنی چی؟
بدن مثل ماشینیه که اگه بهش نرسی، هم زود خراب میشه هم کارای ذهنی و احساسی رو هم مختل می‌کنه.

چیکار کنیم؟

  • ورزش سبکِ منظم (مثلاً پیاده‌روی، یوگا، رقص، هرچی کیف می‌کنی)
  • خواب درست و کافی
  • آب خوردن و غذای سالم

اینطوری هم انرژی داری، هم تمرکزت بیشتر میشه، هم اعصابت آروم‌تر می‌مونه.

2. هوش ذهنی – ذهنتو تمرین بده مثل یه عضله

یعنی چی؟
ذهن هم ورزش می‌خواد. اگه فقط بزاری روی حالت اتوپایلوت، ضعیف میشه.

چیکار کنیم؟

  • روزی چند دقیقه مطالعه یا یادگیری چیزای جدید
  • تمرین تمرکز (مثل مدیتیشن ساده یا حتی حل جدول)
  • بعضی وقتا هم با خودت بشینی فکر کنی یا بنویسی که چی تو سرت می‌گذره

کمک می‌کنه منظم فکر کنی، بهتر تصمیم بگیری و مغزت تنبل نشه.

3. هوش عاطفی – با دلت رفیق شو

یعنی چی؟
آدم باید بلد باشه احساسات خودشو بشناسه و درست با دیگران ارتباط برقرار کنه.

چیکار کنیم؟

  • وقتی ناراحتی یا خوشحالی، سعی کن اسم اون حسو بذاری روش
  • قبل از واکنش، یه لحظه مکث کن و فکر کن که چرا این حس رو داری
  • تمرین همدلی با دیگران (یعنی خودتو بذاری جای طرف مقابل)

این باعث میشه روابط قوی‌تری بسازی و از نظر روحی هم مقاوم‌تر باشی.


اولین قدم‌های پرورش هوش جسمانی

اگه موافقی، اول سراغ بدن برویم و درباره پرورش هوش جسمانی حرف بزنیم؛ چون بدن، ابزار ذهن، دل و روان ماست. وقتی بتوانیم تن را زیر فرمان روان در بیاوریم، یعنی اشتها و اشتیاقمان را تابع وجدانمان کنیم، عملاً بر خودمان مسلط می‌شویم. آدم‌هایی که زندگی‌شان زیر سایه اشتها، اشتیاق و شهوت می‌گذرد نه زیر سایه وجدانشان.

نمی‌توانند واقعا از خودشان مایه بگذارند. فاصله بین محرک و پاسخشان کم می‌شود، آزادی شخصی‌شان را از دست می‌دهند و خودشان هم نمی‌فهمند. بدن خدمتگزار خوبی است اما ارباب خوبی نیست.
از قدیم یونانی‌ها می‌گفتند: «خودت را بشناس، خودت را مهار کن و خودت را ارزانی بدار.» این جمله همان فرمول تسلط بر خویش است.

به‌نظر من سه راه اصولی برای بالا بردن هوش جسمانی وجود دارد: اول تغذیه مناسب، دوم ورزش منظم و متعادل، سوم استراحت، آرامش، کنترل فشار عصبی و تفکر پیشگیرانه.

در دنیای متمدن همه این سه مورد را می‌فهمند؛ اینها حکم عقل سلیم است، ولی صرف این که عقل می‌گوید درست است، دلیل نمی‌شود حتما اجرا شود. کم پیش می‌آید کسی هر سه مورد را خوب رعایت کند.
جیم لور و تونی شوارتز توی کتاب «قدرت درگیر شدن کامل» می‌گویند در دست گرفتن انرژی، نه زمان، کلید عملکرد عالی و تجدید قوای شخصی است. زمان دست خودشان است.

موضوع اصلی این است که انرژی‌شان را چطور مدیریت کنند. آنها با نگاه به طبیعت و قوانینش روی چرخه‌ای تأکید دارند که بین فعالیت (عملکرد) و استراحت (احیا) در نوسان است. مدل «انسان کامل» را به‌کار می‌برند: جسم، ذهن، دل و روان؛ و روی عادت‌ها تکیه می‌کنند، عادت‌هایی که مستقیم روی انرژی و توان عملکرد ما اثر می‌گذارد.

3 روش مؤثر برای پرورش هوش جسمانی ذهنی و عاطفی
3 روش مؤثر برای پرورش هوش جسمانی ذهنی و عاطفی

چند تمرین ساده برای پرورش هوش جسمانی

1. ردگیری با چشم و دست

یک صفحه با نقطه‌های درشت داری
با چشم یا انگشت باید دونه‌به‌دونه دنبال کنی بدون اینکه خط بزنی، فقط نگاه کنی یا اشاره کنی

کمک به تمرکز، دقت و هماهنگی چشم و مغز

2. راه رفتن روی خط نقطه‌دار

یک خط پر از نقطه روی زمین بکش یا بچسبون
باید پاتو بذاری دقیق روی نقطه‌ها و راه بری

تقویت تعادل، کنترل حرکتی و هوش جسمی

3. نقاشی متقارن با نقطه‌ها

یک کاغذ بدار با نقطه‌های قرینه از دو طرف
با دو دست باید همزمان از دو طرف روی نقطه‌ها حرکت بدی

فعال‌سازی همزمان دو نیمکره مغز – فوق‌العاده برای تمرکز و آرامش

اسم بعضی کتاب‌هایی که از این مدل تمرین استفاده می‌کنن:

  • «هوش‌های چندگانه در کلاس درس» (هاوارد گاردنر یا نسخه‌های بومی شده‌ش)
  • «تمرینات Brain Gym» یا «ژیمناستیک مغزی»
  • کتاب‌های رشد حرکتی پیش‌دبستانی یا کودکان استثنایی (ولی برای بزرگ‌سال هم عالی‌ان)

تغذیه مناسب برای داشتن هوش جسمانی

برای پرورش هوش جسمانی ،اکثر ما می‌دانیم چه چیزهایی را باید بخوریم و از چه چیزهایی باید پرهیز کنیم. نکته حیاتی، تعادل در غذاست. من متخصص تغذیه نیستم، ولی مثل همه یاد گرفته‌ام بدن و سیستم دفاعی ما زمانی قوی‌تر می‌شود که حبوبات سبوس‌دار، سبزیجات، میوه و پروتئین کم‌چربی مصرف کنیم و گوشت را کم‌چربی برداریم.

تحقیقات نشان می‌دهد هرچه غذا تازه‌تر باشد بهتر است. خوراکی‌های پر از چربی اشباع و قند باید خیلی کم خورده شوند یا کلا کنار گذاشته شوند. باز هم می‌گویم مهم تعادل است. باید یاد بگیریم چه زمانی دست از غذا بکشیم؛ پرخوری نکنیم.
در نهایت تا می‌شود آب بنوشیم؛ روزی شش تا ده لیوان.

آب زیاد، بدن را رو به‌راه نگه می‌دارد و مسیر آمادگی جسمانی و وزن مناسب را با رژیم درست و ورزش منظم هموار می‌کند. همین‌طور گاهی روزه‌گرفتن و قطع موقت غذا به بدن کمک می‌کند؛ روی ذهن و روان هم اثر مثبت دارد. تقریباً در همه ادیان معتبر به روزه توجه شده.
من شدیدا معتقدم وقتی اشتهایت را مهار می‌کنی، قدرتت برای مهار بقیه اشتیاق‌ها و پالایش امیالت هم بالا می‌رود و دید بهتری نسبت‌به چیزهایی که در زندگی واقعاً مهم‌اند پیدا می‌کنی.
البته خودم نتایج پرخوری، رژیم‌های افراطی و هله‌هوله‌خوری بی‌فکر را هم دیده‌ام.

پرورش هوش جسمانی ،بزرگ‌ترین وسوسه موقع سفر می‌آید؛ آخر روز خسته می‌رسم هتل و به سرویس‌اتاق زنگ می‌زنم. اگر رعایت نکنم، روی ذهن و روحم اثر بد می‌گذارد و حتی خوابم را خراب می‌کند. وینس لومباردی، مربی افسانه‌ای، می‌گفت: «خستگی همه را بزدل می‌کند.» درباره من کاملاً صدق می‌کند؛ وقتی خسته‌ام بی‌احتیاط می‌شوم و دو روز روحیه‌ام پایین می‌آید.
آخرش هم تغذیه موضوعی کاملاً شخصی است؛ هرکس باید خودش تصمیم بگیرد چه چیزی برایش خوب است. ولی باور دارم هرکس بر بدنش مسلط شود، موفق می‌شود و این پیروزی می‌تواند پایه پیروزی‌های بعدی در رابطه با دیگران و خدمت به مردم باشد.


ورزش منظم و متعادل

پرورش هوش جسمانی،ورزش منظمِ هوازی، قدرتی و انعطاف‌پذیری، کیفیت زندگی و طول عمر را بالا می‌برد. باز هم داستان تعادل وسط است. جامعه امروز خیلی از ما تحرک را گرفته، اما راه‌های متنوعی برای ورزش منظم هست. کم شروع کن، جوری ورزش کن که بتوانی ادامه بدهی. هر روز حرکت کن یا لااقل هفته‌ای سه تا پنج جلسه. ورزشی را انتخاب کن که لذت می‌بری و با نیاز و شرایطت می‌خوانَد. حتما با پزشکت مشورت کن.

برنامه‌ات را متنوع بچین تا همه بخش‌های بدنت به آمادگی برسد. بعضی‌ها عاشق پیاده‌روی‌اند، عده‌ای دویدن، شنا، باغبانی یا دوچرخه‌سواری. خیلی‌ها سراغ باشگاه می‌روند و از دستگاه‌ها استفاده می‌کنند؛ تردمیل، دوچرخه ثابت، پله‌متحرک یا ماشین پاروزنی و غیره.
تمرین با وزنه و بقیه تمرین‌های قدرتی در هر سنی مفیدند؛ توان بدنی را بالا می‌برند، ظاهر را بهتر می‌کنند و استخوان‌ها را محکم می‌کنند و جلوی پوکی استخوان را می‌گیرند.
فواید ورزش گفتنی نیست.

پرورش هوش جسمانی ،برای من بزرگ‌ترین منفعتش کمک به روح و ذهنم بوده؛ بعدش جسم. بازهم تحقیقات نشان می‌دهد ورزش هوازی، قلب و عروق را تقویت می‌کند و اکسیژن‌گیری خون را بالا می‌برد.
خودم عاشق دویدن بودم، اما چون زانوهایم آسیب دید، حالا بیشتر دوچرخه ثابت می‌زنم و هم‌زمان می‌توانم تلفنی صحبت کنم، تلویزیون ببینم یا با خانواده گپ بزنم.

علاوه‌براین، تمرین قدرتی هم انجام می‌دهم. یک بار مربی‌ام گفت تا جایی که می‌توانی وزنه را بالا ببر و بعد یک بار اضافه‌تر. پرسیدم چرا؟ گفت آن یک بار آخر وقتی عضله خسته است و بعد از چهل‌وهشت ساعت خودش را ترمیم می‌کند، حسابی روی سلامت و قدرت اثر دارد.
برنامه‌ام این‌طور است: پنج یا شش بار در هفته تمرین هوازی، سه بار قدرتی و شش بار تمرین انعطاف. ولی هرکس باید خودش تحقیق کند ببیند چه چیزی برایش مناسب‌تر است.
وقتی دانشگاه درس می‌دادم.

از شاگردها می‌پرسیدم در این ماه یا ترم چه اهدافی دارند؛ خیلی‌ها می‌خواستند تغذیه و ورزششان را سروسامان بدهند. توافق برنده–برنده‌ای بود. آخر ترم از پیشرفتشان می‌گفتند؛ اگر موفق بودند نمره اضافه می‌گرفتند. بعضی‌ها علاقه‌ای به ورزش نداشتند، با آنها روی اهداف دیگر توافق می‌کردم. نتیجه شگفت‌انگیز بود: هرکس غذا و ورزشش را جدی می‌گرفت، حسابی پیشرفت می‌کرد.
فکر کن هرکدام از ما هفته‌ای ۱۶۸ ساعت وقت داریم. اگر دو یا سه ساعتش را به ورزش اختصاص بدهیم، کیفیت ۱۶۶ ساعت دیگرمان بالاتر می‌رود و خوابمان هم بهتر می‌شود.


استراحت، آرامش، غلبه بر فشارهای عصبی، اندیشه پیشگیرانه

پرورش هوش جسمانی ،دکتر هانس سِلی، پیشگام تحقیق روی استرس، می‌گوید دو نوع استرس داریم: منفی و مثبت. استرس منفی از تنفر از کار، فشار زندگی و حس قربانی بودن می‌آید. استرس مثبت از کشش بین جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم برسیم ناشی می‌شود؛ هدف منطقی‌ای داریم که ما را سر ذوق می‌آورد تا استعداد و اشتیاقمان را خرج کنیم؛ همان صدای درون ماست.
سِلی می‌گفت استرس مثبت، سیستم ایمنی را تقویت و علاقه‌مان به زندگی را زیاد می‌کند. پس لازم نیست از استرس مثبت بترسیم؛ باید تعادلش را با استراحت و مدیریت فشار حفظ کنیم.

سِلی اعتقاد داشت این‌که خانم‌ها به‌طور متوسط هفت سال بیشتر از آقایان عمر می‌کنند، دلیل روانی دارد نه جسمانی؛ چون کار خانم‌ها هیچ‌وقت تمام نمی‌شود.
در چرخهٔ حرفه‌ای پذیرفته شده که دست‌کم دوسوم بیماری‌ها نتیجه سبک زندگی است: تغذیه بد، سیگار، کم‌خوابی، فقدان آرامش، سوءاستفاده از بدن. خیلی‌ها فکر می‌کنند بیماری‌ها ارثی است.

ولی همیشه فاصله‌ای بین محرک و پاسخ هست؛ اگر آگاه باشیم و بر اساس اصول انتخاب کنیم، لازم نیست اسیر بیماری‌های موروثی شویم. حتی سرطان‌ها اگر زود تشخیص داده شوند، قابل درمانند.
پزشکی امروز بیشتر دنبال درمان است تا پیشگیری؛ با دارو یا جراحی. من معتقدم مدل پزشکی باید وسیع‌تر و عمیق‌تر شود و سراغ روش‌های دیگر هم برود. معاینه منظم – دست‌کم سالی یک بار – مفید است تا فشارها را بشناسیم و رفعشان کنیم. خودم از دو پزشک کمک می‌گیرم: یکی برای درمان، یکی برای پیشگیری؛ و برای هر دو احترام زیادی قائلم.


بی‌توجهی به سلامتی بدن

پرورش هوش جسمانی ،وقتی به بدن بی‌اعتنا می‌شویم، چه بلایی سر سه بُعد دیگرمان می‌آید؟ نه‌تنها سلامتی را از دست می‌دهیم، بلکه تمرکز، خلاقیت، استقامت، استحکام، شجاعت و قدرت یادگیری‌مان هم می‌ریزد. برعکس، وقتی ورزش می‌کنیم، خوب می‌خوابیم و غذایی متعادل می‌خوریم.

تمرکز و استحکام برمی‌گردد و عطش یادگیری بالا می‌رود.
بی‌توجهی بدن چه اثری روی هوش عاطفی یا دل ما دارد؟ وقتی برده اشتها و اشتیاق می‌شویم چه می‌شود؟ صبر، عشق، درک، همدلی، قدرت گوش دادن و محبت همه افت می‌کند.
من فهمیده‌ام اگر تعهدی درباره رژیم یا ورزش بدهم و پایش نایستم، هم به نیازهای دیگران کم‌توجه می‌شوم و هم از خودم دلخور می‌شوم.

حس می‌کنم تمامیت شخصیتم ضربه می‌خورد. باید برگردم، دوباره متعهد شوم، ذهنم را نو کنم و به قولم عمل کنم تا بتوانم با دیگران همدلی کنم.
بی‌توجهی، روی روان و آرامش ذهن هم اثر می‌گذارد؛ روی میل به خدمت و توجه به چیزهای متعالی. وجدانمان تار می‌شود و تسلیم وسوسه می‌شویم.

هر کاستی در تمامیت شخصیت، ما را خودمدار و خودخواه می‌کند. اما وقتی تصمیم می‌گیریم طبق اصول زندگی کنیم و پایبند وجدان بمانیم، میل به خدمت منطقی برمی‌گردد.
تسلط بر بدن و بهسازی خود، موضوعی اصولی است. اغلب می‌توانیم فوراً برای کمک به خود کاری کنیم؛ بدن دم دست ماست و می‌توانیم آن را مهار کنیم.
آدم‌هایی را می‌بینم که می‌گویند گاهی از مسیر درست خارج می‌شوند. اما اگر به بازخوردهای جسم، ذهن، دل و روانشان گوش کنند و تغییر لازم را بدهند، دوباره در مسیر می‌افتند.

مثل پرواز هواپیماست؛ اغلب از مسیر منحرف می‌شود اما خلبان مدام بازخورد می‌گیرد و برمی‌گردد به مسیر اصلی.
وجدان شخصی، اگر شنیده شود، در هر سه عرصه راهنماست؛ هرچه بیشتر به وجدان گوش دهیم، قوی‌تر می‌شویم و بیشتر می‌توانیم از خودمان مایه بگذاریم. با تغذیه درست، ورزش و استراحت کافی، بدن خود را بازسازی می‌کنیم و از همه مهم‌تر سه هوش دیگر – ذهن، دل و روان – آزاد می‌شوند.


پرورش هوش ذهنی

پرورش هوش جسمانی ،برای بالا بردن بهره هوشی یا توان ذهنی سه کار می‌توانیم بکنیم: یک – مطالعه و تحصیل نظام‌مند و با انضباط (شامل مطالعه خارج از حوزه کاری)، دو – افزایش خودآگاهی، سه – یادگیری از راه آموزش دادن و عمل کردن.

مطالعه و تحصیلات پیوسته، نظام‌مند، با انضباط

پرورش هوش جسمانی ،کسی که متعهد به یادگیری و رشد است، قدرت تغییر، تطبیق و رویارویی با واقعیت‌های زندگی را دارد. امنیت اقتصادی ما به قدرت برطرف کردن نیازهای دیگران بستگی دارد. هرچه اوضاع بحرانی‌تر شود، نیازها روشن‌تر می‌شود. امنیت‌مان وابسته به سازمان یا شغلمان نیست.

پرورش هوش جسمانی ،فناوری‌های مخرب می‌توانند آن را نابود کنند. ولی اگر قوی، پویا و آماده یادگیری باشیم، از پس مشکلات برمی‌آییم. این‌که می‌گفتند بهره هوشی ثابت است، سال‌هاست رد شده. هرچه از ذهن بیشتر کار بکشیم، قوی‌تر می‌شود؛ هرچه بیشتر به وجدان گوش بدهد، مدبرتر می‌شود.
من معتقدم باید تلویزیون را کنار بگذاریم و دوباره کتاب بخوانیم؛ وسیع و عمیق، حتی خارج از رشته خودمان. همسرم مدام تشویقم می‌کند رمان و زندگی‌نامه بخوانم؛ حق با اوست.
راه دیگر یادگیری این است که هر سخنرانی یا کتاب را به چهار بخش تحلیل کنیم: یک – مقصود، دو – پیام اصلی، سه – اعتبار، چهار – کاربرد.

پرورش هوش جسمانی ،اصولا هرکس باید خودش تصمیم بگیرد چگونه علم بیاموزد. در عصر کارگر دانشی، یادگیری حیاتی است. باید حواسمان باشد با وقت‌مان چه می‌کنیم.
خیلی‌ها می‌گویند آن‌قدر سرشان شلوغ است که وقت خواندن یا حتی رسیدگی به فرزندشان را ندارند. واقعیت این است که نصف کارهایی که انجام می‌دهند مهم نیست، گرچه فوری به نظر می‌رسد. هرچه بیشتر روی کارهای مهم تمرکز کنیم، راحت‌تر به مهم‌ها «آری» و به بی‌اهمیت‌ها «نه» می‌گوییم.


افزودن بر خودآگاهی

پرورش هوش جسمانی ،خودآگاهی همه چهار هوش را در بر می‌گیرد؛ همان فاصله بین محرک و پاسخ است که می‌شود توی آن مکث کرد، بعد تصمیم گرفت و انتخاب کرد. افزایش خودآگاهی با تلاش برای فهمیدن و روشن کردن فرض‌ها، نظریه‌ها و الگوهای زیرین، یکی از حیاتی‌ترین کارهایی است که فرد می‌تواند انجام دهد.

پرورش هوش عاطفی

پرورش هوش جسمانی ،جالب است؛ وقتی نوشته‌های مربوط به هوش عاطفی را دقیق بخوانی، می‌بینی اولاً در بلندمدت خیلی تأثیرگذار است و دوم اینکه می‌شود میزانش را بالا برد. با این حال نوشته‌های خیلی کمی درباره روش‌های افزایش هوش عاطفی داریم.
پنج رکن اصلی هوش عاطفی اینهاست: خودآگاهی، انگیزه شخصی، نظم دادن به خود، همدلی و مهارت‌های اجتماعی.


سوالات متداول پرورش هوش جسمانی

هوش جسمانی دقیقاً یعنی چی؟

یعنی اینکه مغز و بدن باهم رفیق باشن!
بتونی درست راه بری، تعادل داشته باشی، حرکاتتو کنترل کنی و با بدنت راحت کار کنی. مثل وقتی که بدون فکر کردن، راحت می‌رقصی یا توپ رو دقیق پرت می‌کنی. یعنی بدنت حرف مغزتو می‌فهمه!

من اهل ورزش نیستم، پس یعنی هوش جسمانی ندارم؟

خیر، هوش جسمانی فقط برای ورزشکارا نیست. حتی کسی که بلده خوب آشپزی کنه، نجاری کنه، نقاشی بکشه، یا بدنش رو تو استرس کنترل کنه، هوش جسمانی داره. فقط مدلش فرق داره. هرکسی می‌تونه داشته باشه و با تمرین بیشترش کنه.

چی کار کنم این هوش بدنم قوی‌تر بشه؟

هر روز یک ذره تحرک، حتی اگه رقص توی خونه باشه
حرکتایی که از دو طرف بدن کار می‌کشه، مثل دست راست و پای چپ رو با هم تکون دادن
تمرین‌های تعادلی مثل ایستادن روی یک پا یا راه رفتن رو خط
لمس کردن، ساختن، حس کردن با دستا (بازی با خمیر، نقاشی، کار دستی)

واقعاً چه فایده‌ای داره تو زندگی؟

تمرکزت میره بالا
استرست کمتر می‌شه
حواست به بدن و حالتت بیشتره
تو کارای روزمره مثل رانندگی، آشپزی یا حتی نشستن پشت میز، بیشتر کنترل داری
و مهم‌تر از همه، اعتماد به نفس بدنی پیدا می‌کنی… چون بدنتو می‌شناسی و بلدش شدی


جمع بندی نهایی

پرورش هوش جسمانی یعنی رفاقت محکمِ مغز و بدن تا بتونی بی‌دردسر حرکت کنی، تعادل داشته باشی و کارای ظریف یا خشن رو روون انجام بدی. لازم نیست قهرمان المپیک باشی؛ با رقص توی اتاق، تمرینای تعادلی ساده، بازی با خمیر یا هر کار دستی و یک‌ذره توجه به حالت بدنت، این هوش روزبه‌روز جون می‌گیره. نتیجه‌اش؟ تمرکز و آرامش بیشتر، استرس کمتر، کنترل بهتر تو کارای روزمره و یک اعتمادبه‌نفس بدنی که حال آدمو خوب می‌کنه. خلاصه اینکه اگه هر روز چند دقیقه واسه بدن وقت بذاری، مغزت هم کیف می‌کنه!


این مطلب در واحد تولید محتوای سایت آکادمی جاوید با نظارت دکتر ابوذرجاویدمهرنیا به رشته تحریر در آمده و شامل قانون کپی رایت میباشد استفاده از این مطلب چه به صورت رونوشت یا استفاده جزئی و یا موردی فقط با ذکر منبع مجاز میباشد،

با آرزوی موفقیت برای شما در این راه جذاب.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محتوای مطلب

این عنوان است

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است