ویژگیهای شخصیتی درونگراها و برونگراها که باید بشناسید
درونگراها و برونگراها در حقیقت فقط دو نوع شخصیت متفاوت نیستن، بلکه این دو یکی از ابعاد شخصیتی ما هستن یعنی همه ما ممکنه هم جنبههای درونگرایانه داشته باشیم هم برونگرایانه، فقط اینکه یکی از این ویژگیها غالبتره و بیشتر خودشو نشون میده این به این معنیه که شاید توی بعضی موقعیتها احساس کنی که بیشتر به سمت درونگرایی میری، اما در موقعیتهای دیگه، خیلی راحت خودتو در جمع میبینی و با بقیه ارتباط برقرار میکنی.
درونگراها و برونگراها هر کدوم دنیای خاص خودشون رو دارن درونگراها بیشتر به دنیای درونشون توجه دارن و از وقت گذروندن تنها لذت میبرن، در حالی که برونگراها دوست دارن با دیگران تعامل داشته باشن و از بودن در جمع انرژی میگیرن این تفاوتهای شخصیتی باعث میشه که هر کدوم شیوههای متفاوتی برای برخورد با موقعیتها و ارتباط با دیگران داشته باشن در این مقاله میخوایم بیشتر درباره این دو تیپ شخصیتی صحبت کنیم و ویژگیهای خاص هر کدوم رو بررسی کنیم.
تفاوت اصلی در رفتار و انرژی درونگراها و برونگراها
- چطور انرژی میگیرن؟
درونگراها وقتی تنها هستن و با خودشون وقت میگذرونن انرژی میگیرن، ولی برونگراها وقتی با دیگران وقت میگذرونن و توی جمع هستند شارژ میشن - روابط اجتماعی چطور میسازن؟
درونگراها دوست دارن با چند نفر نزدیک ارتباط داشته باشن و خیلی به جمعهای بزرگ علاقه ندارن برونگراها اما همیشه دنبال این هستن که با آدمهای جدید آشنا بشن و توی جمعهای بزرگ حضور داشته باشن. - در موقعیتهای جدید چطور عمل میکنن؟
برونگراها وقتی وارد یک موقعیت جدید میشن، سریع شروع به صحبت میکنن و میخوان با همه در ارتباط باشن درونگراها ترجیح میدن ابتدا نظراتشون رو توی ذهن مرتب کنن و بعد وارد صحبت بشن. - چطور فکر میکنن؟
برونگراها برای اینکه فکر کنن، معمولاً باید صحبت کنن و در حال حرف زدن به نتیجه میرسن درونگراها ترجیح میدن قبل از اینکه چیزی بگن، توی ذهنشون خوب فکر کنن. - چطور توی جمع رفتار میکنن؟
درونگراها وقتی توی جمع هستن، معمولاً کمتر صحبت میکنن و ترجیح میدن شنونده باشن برونگراها از صحبت کردن با دیگران لذت میبرن و معمولاً خودی نشان میدن
تفاوتها و شباهتها درونگراها و برونگراها
اولین بُعد تیپ شخصیتی اینه که ما چطور با دنیا برخورد میکنیم و انرژیمون رو کجا میذاریم کارل یونگ اولین کسی بود که این دو مفهوم درونگراها و برونگراها رو مطرح کرد تا توضیح بده که چطور با دنیای بیرون از خودمون و دنیای درونمون ارتباط برقرار میکنیم.
هر کسی بسته به طبیعتش درونگرا یا برونگراست البته به خاطر شرایط زندگی، همه ما به یک اندازه هم برونگرا و هم درونگرا هستیم اما اگه طبق طبیعت غالب خودمون عمل کنیم، انرژی بیشتری داریم.
زندگی کردن برخلاف طبیعت خودمون خیلی خستهکننده میشه و انرژیمون رو تلف میکنه ما به کسانی که با دنیای بیرون راحتترن، برونگرا میگیم و اونایی که بیشتر با دنیای درون خودشون راحتترن، درونگرا.
خیلی وقتها مردم فکر میکنن برونگرا یعنی کسی که خیلی حرف میزنه و درونگرا یعنی کسی که خجالتیه و کمتر حرف میزنه اما باید بدونیم که این تعریفها درست نیست برونگرا و درونگرا بودن خیلی فراتر از اینه که فقط بگیم کسی زیاد حرف میزنه یا نه
در واقع، درونگراها و برونگراها چون انرژیشون رو به روشهای کاملاً متفاوتی مصرف میکنن، خیلی تفاوت دارن
برونگراها توجه و انرژیشون رو میذارن توی دنیای بیرون از خودشون اونها به دیگران توجه دارن و از اینکه با بقیه تعامل داشته باشن لذت میبرن، چه با یک نفر باشه، چه چند نفر
این افراد از اینکه با دیگران باشن شارژ میشن به همین دلیل هم معمولاً دوستان زیادی دارن و خیلی راحت با افراد جدید دوست میشن
برونگراها وقتی به یک موقعیت نگاه میکنن، از خودشون میپرسن چطور میتونیم روی این تاثیر بذاریم؟
اما درونگراها بیشتر انرژیشون رو صرف دنیای درون خودشون میکنن اونها از اینکه تنها باشن و وقتگذارنی با خود داشته باشن، خوشحال میشن درونگراها وقتی تنها هستن، انرژیشون شارژ میشه اونها میخوان قبل از اینکه دنیا رو تجربه کنن، اول درکش کنن و بفهمن یعنی ذهنشون همیشه درگیر مسائل مختلفه
درونگراها و برونگراها در روابط اجتماعی
درونگراها معمولاً روابط اجتماعیشون رو محدودتر میخوان اونها بیشتر ترجیح میدن که با یک نفر یا چند نفر محدود ارتباط داشته باشن درونگراها دوست ندارن کانون توجه باشن، به همین دلیل معمولاً محتاطتر و بستهتر از برونگراها عمل میکنن. اونها وقتی میخوان دوست پیدا کنن یا با کسی آشنا بشن، کارشون رو به صورت تدریجی پیش میبرن.
برونگراها وقتی به یک موقعیت نگاه میکنن، از خودشون میپرسن: این چطور روی من تاثیر میذاره؟
پیتر، که یه برونگرای واقعیه، اینطوری توضیح میده: «وقتی از سوپرمارکت به خونه برمیگردم، زنم همیشه ازم میپرسه: کار با موفقیت انجام شد؟»
ممکنه اول فکر کنی که میخواد بدونه آیا اون چیزی که میخواست رو خریدم یا نه، اما اون که میدونه من یک برونگرا هستم، در واقع منظورش اینه که: «چند نفر آشنا پیدا کردی؟» برای من دیدن دوستان یک فرصت مغتنمه این برای من انرژی میاره و برام جالب هم هست که هر جایی میروم، دوستان جدید پیدا میکنم.
برنت که کاملاً درونگراست، دقیقاً برعکس این رو حس میکنه اون میگه: «من مردم رو دوست دارم، اما دوست ندارم خیلی سریع باهاشون آشنا بشم نمیخوام دوستی سطحی برقرار کنم.»
زنم عاشق مهمانیهاست، اما من بیشتر وقتها این مهمونیها رو کسلکننده میبینم باید توی مهمونیها کسانی رو ببینم که اسمشون رو حتی یادم نمیمونه و شاید اصلاً دوباره هم اونها رو نبینم این چه فایدهای داره؟
میشه از رفتار دیگران هم این تمایز رو دید مثلاً در مورد عادتهای درس خوندن، جیل که دانشجوی کالج هست میگه: «من همیشه دوست دارم با دوستانم درس بخونم توی کلاسمون یک گروه تشکیل دادیم که همیشه با هم درس میخونیم اگر دوستانم نباشن، میرم کتابخونه.»
«من هیچ وقت دوست ندارم تنها توی اتاقم بشینم و درس بخونم توی کتابخونه همیشه کسی هست که بتونم در زمان استراحت باهاش صحبت کنم.»
برونگراها برای درس خوندن معمولاً به کتابخونه نمیرن اونا بیشتر برای این به کتابخونه میرن که با کسی آشنا بشن و باهاش صحبت کنن اگه نمیدونی یک برونگرا به چی فکر میکنه، یعنی گوش نکردی، چون معمولاً اینها به راحتی به شما میگن که دارن به چی فکر میکنن
اما وقتی از یک درونگرا سوال میکنی، یا باید سوال رو بپرسی، یا باید خیلی بیشتر دنبال جواب بگردی
وقتی از یک برونگرا سوال میکنی، اونها معمولا شروع میکنن به حرف زدن چون برونگراها به راحتی میتونن افکارشون رو بلند بگن برای اینکه فکر کنن، لازم نیست خیلی در سکوت بمونن، چون برای این که بتونن فکر کنن، باید حرف بزنن اما درونگراها برای حرف زدن باید اول یک مکث کنن، چون ترجیح میدن در سکوت فکر کنن درونگراها نظراتشون رو توی ذهنشون میپزنند، درست مثل اینکه کیک اول توی فر پخته میشه و بعد به خوردن میرسه
درونگراها و برونگراها در فرآیند تفکر و تصمیمگیری
برونگراها در نهایت، بخشی از «کیک» رو داخل اجاق میپزن، اما بقیه مراحل پخت رو میذارن به دنیای بیرون از اجاق گاز ولی با این حال، برونگراها هم کارشون رو در نهایت انجام میدن
شاون که اون هم یک برونگراست میگه: «یادمه وقتی توی دبستان معلم با من حرف میزد، خیلی خوشحال میشدم از هیجان دستامو تکون میدادم و گاهی مجبور میشدم یکی از دستامو با دست دیگه نگه دارم وقتی معلم سوال میکرد، من دستمو بلند میکردم اگه جواب درست نمیدادم، معلم میپرسید: “اگه جواب رو درست نمیدونی، چرا دستت رو بلند میکنی؟” اون موقع علتش رو نمیفهمیدم، اما الان میفهمم که نیاز به حرف زدن داشتم و نمیتونستم فقط توی ذهنم به مسئله فکر کنم.»
برخلاف شاون، درونگراها باید اول جواب رو توی ذهنشون پیدا کنن و بعد به معلم جواب بدن از اونجا که بیشتر معلمها توی دبستان برونگرا هستن، سریع از یک دانشآموز به سراغ دانشآموز بعدی میرن ما توی سمینارهایی که برگزار کردیم، معلمهایی رو تربیت کردیم که وقتی از یک دانشآموز درونگرا سوال میکنن، لحظهای صبر میکنن این معلمها به ما گفتن که با رعایت این نکته، مشارکت دانشآموزان توی کلاسها سه برابر بیشتر شده.
بسیاری از برونگراها به این نتیجه رسیدن که توی محل کار میتونن موفقتر عمل کنن چون میتونن سریع فکر کنن و تصمیم بگیرن وقتی ازشون سوالی میپرسی، بلافاصله شروع به صحبت میکنن و در نهایت به جوابی میرسن معمولاً میتونن دیگران رو قانع کنن که جوابشون درسته.

تجربههای متفاوت درونگراها و برونگراها
لسلی مثل بسیاری از درونگراها، تجربه متفاوتی داشت هیچ وقت فراموش نمیکنم که شغلش چقدر برای من سخت بود به نظرم همه کارکنان شرکت و مخصوصاً رئیسم که یک برونگرای واقعی بود، خیلی اجتماعی بودن همیشه تحت فشار بودم که توی کارهای گروهی شرکت کنم شرکت کردن توی برنامههای سیالسازی ذهنی هم برام سخت بود و از همایشهای فروش هم اصلاً خوشم نمیومد، اما با این حال همیشه جلسه داشتیم بدترین قسمت هم این بود که وقتی رئیسم سوالی میپرسید، هیچوقت به من فرصت نمیداد که به سوال فکر کنم وقتی فکر میکردم، به نظرش میومد که یا آدم احمقی هستم، یا اصلاً جواب سوالش رو نمیدونم.
برونگراها نسبت به درونگراها بیشتر اجتماعی هستن و احساساتشون رو به راحتی ابراز میکنن در حالی که درونگراها معمولاً خصوصیتر عمل میکنن این رو جری که خودش درونگراست، خیلی خوب توضیح میده یکی از همکارام توی واحدی که کار میکردم شنیده بود که من آشپز خیلی خوبی هستم به همین خاطر مرتب بهم میگفت که باید برای شام اون رو به خونم دعوت کنم
بالاخره این کار رو کردم، شام خوبی درست کردم و دعوتش کردم روز بعد، اون به همه همکارای واحد گفت که من دستپخت خیلی خوبی دارم بعد هم شروع کرد به صحبت درباره جزئیات خونم و وسایل شخصیام و از این مسائل تعریف کرد خیلی عصبانی شدم اگر میخواستم که دوستانم اینقدر از زندگی من بدونن، خودم اونها رو دعوت میکردم و یک تور از خونم براشون میچیدم!
تفاوتهای برونگراها و درونگراها
همکارای برونگرا از اینکه به طور تصادفی شنیده بودن که به زندگی خصوصی جری تعرض شده، ناراحت شدن جری اصلاً قصد بدی نداشت و فکر میکرد که با گفتن این موضوع، سلیقه خوب جری رو به طور صادقانه برای همه توضیح میده
این نکته هم مهمه که بدونیم برونگراها به «پهنا» توجه دارن و درونگراها به «عمق» معمولاً برونگراها به موضوعات مختلف علاقهمند هستن، اما این علاقهها عمیق نیستن در حالی که درونگراها علاقهمندیهای کمتری دارن، اما وقتی به چیزی علاقه پیدا میکنن، با دقت و علاقه بیشتری به بررسی اون موضوع میپردازن وقتی هم که بتونی یک درونگرا رو تشویق کنی تا درباره علایقش صحبت کنه، ممکنه توصیفاتش هیچ وقت تموم نشه.
لاری و مارک، به رغم تلاشهایی که کردند تا در جشن میهمانی سالانه شرکتی که همسرانشون در اون کار میکردن، شرکت نکنن، مجبور شدن در اون میهمانی حضور پیدا کنن چون این دو مرد هر دو درونگرا هستن، برایان برای اونها سخت بود که بخوان با حدود 120 نفر از مدعوین در میهمانی صحبت کنن اما خوشبختانه این دو به این نتیجه رسیدن که در مورد قایقرانی علاقه مشترک دارن و در نتیجه، در تمام مدت میهمانی در این خصوص با هم صحبت کردن.
بیل هم که همسرش در همین شرکت کار میکنه، بیصبرانه تلاش کرد که هرچه زودتر خودش رو به میهمانی برسونه اون خیلی از همسران کارکنان شرکت رو توی میهمانی سال قبل دیده بود به محض ورود به میهمانی، بیل و همسرش که خودش هم برونگراست، هر کدوم به سمتهای مختلف رفتن تا پایان میهمانی اون روز، بیل با حدود پانزده یا شانزده نفر صحبت کرده بود و تعداد موضوعاتی که در موردشون صحبت کرده بودن، دو برابر این تعداد بود!
در حالی که بحث و گفتوگو در مورد اینکه چقدر از مردم جهان درونگرا هستن یا برونگرا، زیاد هست، آخرین بررسیها نشون میده که جمعیت آمریکا به طور تقریبی پنجاه درصد برونگرا و پنجاه درصد درونگرا هستن اما چون برونگراها بیشتر و بلندتر حرف میزنن، این تصور به وجود میاد که در فرهنگ آمریکا، برونگراها تعداد بیشتری دارن
جمع بندی نهایی
درونگراها و برونگراها هر کدوم ویژگیهای خاص خودشون رو دارن، ولی در نهایت هر دو بهطور متفاوتی با دنیای اطرافشون ارتباط برقرار میکنن درونگراها بیشتر به دنیای درون خودشون توجه میکنن و از تنها بودن برای شارژ انرژی استفاده میکنن، در حالی که برونگراها از تعاملات اجتماعی و حضور در جمعها انرژی میگیرن و دوست دارن با افراد مختلف آشنا بشن. درونگراها ترجیح میدن روابط عمیق و محدود با چند نفر داشته باشن، اما برونگراها با اشتیاق به دنبال گسترش دایره اجتماعیشون و ایجاد ارتباطات جدید هستند.
درونگراها و برونگراها در موقعیتهای اجتماعی متفاوت عمل میکنن؛ درونگراها معمولاً بیشتر در سکوت فکر میکنن و از صحبتهای طولانی اجتناب میکنن، در حالی که برونگراها برای پردازش افکارشون نیاز به صحبت کردن دارن و از هر فرصتی برای برقراری ارتباط استفاده میکنن این تفاوتها باعث میشه که هر کدوم از دو شخصیت درونگراها و برونگراها در شرایط مختلف، واکنشها و رفتارهای متفاوتی از خودشون نشون بدن.
این مطلب در واحد تولید محتوای سایت آکادمی جاوید با نظارت دکتر ابوذرجاویدمهرنیا به رشته تحریر در آمده و شامل قانون کپی رایت میباشد استفاده از این مطلب چه به صورت رونوشت یا استفاده جزئی و یا موردی فقط با ذکر منبع مجاز میباشد،
با آرزوی موفقیت برای شما در این راه جذاب.