10 تفاوت حسی-و-شمی در تصمیم‌گیری‌های روزمره

حسی-و-شمی در روابط

حسی-و-شمی در روابط یعنی اینکه هر کسی چطور با بقیه ارتباط می‌گیره و چطور دنیا رو می‌بینه این دو تا ویژگی شخصیت آدم‌ها رو مشخص می‌کنه که آیا بیشتر به چیزهایی که واضح هستن توجه دارن یا اینکه بیشتر به احتمالات و آینده فکر می‌کنن حسی‌ها بیشتر به چیزهایی که توی لحظه هستن دقت می‌کنن و به جزئیات و تجربیات شخصی اهمیت میدن در حالی که شمی‌ها بیشتر به آینده و احتمالات فکر می‌کنن و به دنبال معنا و عمق پشت اتفاقات می‌گردن این تفاوت‌ها توی روابط می‌تونه تأثیر زیادی بذاره.

حسی-و-شمی در روابط می‌تونن خیلی فرق داشته باشن توی اینکه چطور با همدیگه رفتار می‌کنن و همدیگه رو درک می‌کنن حسی‌ها معمولاً روی چیزهایی که واضحه تمرکز می‌کنن، در حالی که شمی‌ها بیشتر به معنی پنهان و احتمالات توجه دارن این یعنی وقتی دو نفر با این ویژگی‌ها کنار هم هستن، ممکنه یکیشون روی جزئیات و گفته‌های روزمره تمرکز کنه، در حالی که دیگری ممکنه بیشتر به دنبال فهمیدن معنای عمیق‌تر پشت کلمات و کارهای طرف مقابل باشه این تفاوت‌ها می‌تونه هم باعث فرصت بشه، هم چالش‌های جدیدی رو به وجود بیاره.

تفاوت حسی-و-شمی

  1. توجه به جزئیات مقابل تصویر کلی
    حسی‌ها به تک تک جزئیات و چیزهای قابل مشاهده اهمیت میدن، ولی شمی‌ها بیشتر به نگاه کلی و احتمالات آینده فکر می‌کنن
  2. اعتماد به تجربه مقابل حس درونی
    حسی‌ها به تجربیات قبلی خودشون اعتماد می‌کنن، اما شمی‌ها بیشتر به حس ششمی خودشون برای تصمیم‌گیری تکیه می‌کنن
  3. تمرکز روی زمان حال مقابل آینده
    حسی‌ها بیشتر به این فکر می‌کنن که الان چه خبره، اما شمی‌ها بیشتر تو فکر آینده و تغییرات احتمالی هستن
  4. تکیه بر داده‌های مشخص مقابل نظریه‌ها
    حسی‌ها فقط به داده‌های واضح و مشخص توجه می‌کنن، در حالی که شمی‌ها به تئوری‌ها و احتمالات بیشتر اهمیت میدن
  5. نگاه دقیق به جزئیات مقابل دید کلی
    حسی‌ها به تک تک جزئیات دقیق نگاه می‌کنن، ولی شمی‌ها بیشتر کلیات رو می‌بینن و از بزرگ‌نمایی استفاده می‌کنن
  6. تمرکز بر شرایط الان مقابل پیش‌بینی آینده
    حسی‌ها به چیزی که الان پیش روشونه توجه دارن، اما شمی‌ها میخوان بدونن که چه اتفاقاتی ممکنه توی آینده بیفته
  7. سازگاری با وضعیت موجود مقابل تغییرات احتمالی
    حسی‌ها میخوان با چیزی که هست کنار بیان، ولی شمی‌ها میخوان شرایط رو تغییر بدن و به سمت بهتر شدن برن
  8. تصمیم‌گیری بر اساس مشهودات مقابل احساسات
    حسی‌ها تصمیماتشون رو بر اساس چیزی که می‌بینن می‌گیرن، ولی شمی‌ها بیشتر به احساسات و حس درونی خودشون توجه دارن
  9. توجه به واقعیت مقابل احتمالات
    حسی‌ها دنبال حقیقت و واقعیت هستن، در حالی که شمی‌ها بیشتر به احتمال و اون چیزی که ممکنه بشه فکر می‌کنن
  10. حل مسائل عملی مقابل مسائل فلسفی
    حسی‌ها معمولا دنبال راه‌حل‌های عملی و قابل لمس هستن، اما شمی‌ها ممکنه به مسائل پیچیده‌تر و فلسفی فکر کنن

نقش حسی-و-شمی در حل مسائل پیچیده

اینکه ما معمولاً چه جور اطلاعاتی رو بهتر متوجه می‌شیم، دومین بعد شخصیت ما رو نشون میده بعضیا دنبال اینن که ببینن چی هست، اما بعضیای دیگه بیشتر به این فکر می‌کنن که چی ممکنه باشه این دو تا نگاه حسی-و-شمی زمین تا آسمون با هم فرق دارن.

حسی‌ها اونایی هستن که اطلاعاتشون رو از طریق حواس پنج‌گانه می‌گیرن یعنی دقیقاً چیزی که می‌بینن، می‌شنون، لمس می‌کنن، بو می‌کنن یا می‌چشن براشون مهمه اونا به واقعیت‌های قابل مشاهده و چیزای قابل اندازه‌گیری اهمیت میدن دوست دارن با تجربه‌های خودشون دنیا رو درک کنن و معمولاً تو لحظه حال زندگی می‌کنن.

شمی‌ها اما بیشتر دنبال مفهوم‌ها و احتمالات پشت اتفاقات هستن یعنی ممکنه یه چیز رو ببینن، اما ذهنشون سریع میره سمت اینکه این موضوع چه معنی‌ای می‌تونه داشته باشه یا چه آینده‌ای ممکنه داشته باشه اونا بیشتر به الهام و حدس و گمان تکیه می‌کنن تا تجربه‌های شخصی.

در کل، هر کسی از حواسش استفاده می‌کنه، ولی تفاوتش اینه که حسی‌ها به واقعیت‌های جلوی چشمشون توجه می‌کنن، اما شمی‌ها به اون چیزی که ممکنه پشت این واقعیت‌ها قایم شده باشه.

ممکنه بشه گفت شمی‌ها بیشتر از حس ششمشون استفاده می‌کنن تا حواس پنج‌گانه اونایی که این سبک رو ترجیح میدن، ما بهشون شمی می‌گیم یه جورایی میشه گفت این آدما می‌تونن فاصله بین سطرها رو بخونن و تو هر چیزی یک معنی عمیق‌تر پیدا کنن تو تست شخصیت‌شناسی، شمی‌ها رو با حرف N نشون میدن.

شمی‌ها معمولاً دنبال استنباط و برداشت‌های ذهنی هستن برعکس حسی‌ها که به واقعیت‌های قابل مشاهده توجه دارن، شمی‌ها بیشتر به تصور و تخیل اهمیت میدن این آدم‌ها به الهام و حس درونیشون اعتماد دارن و معمولاً با دلشون تصمیم می‌گیرن.

ذهن شمی‌ها همیشه یه قدم جلوتر از حال حاضر حرکت می‌کنه اونا دوست دارن اتفاقات آینده رو پیش‌بینی کنن و دنبال اینن که شرایط رو تغییر بدن، نه اینکه فقط باهاش کنار بیان برای شمی‌ها مهمه که بفهمن پشت هر چیزی چه احتمالاتی قایم شده

واقعیت اینه که تو زندگی هر کسی یک ترکیبی از حسی-و-شمی بودن وجود داره حتی شمی‌ها هم از اطلاعاتی که از طریق حواس پنج‌گانه‌شون به دست میارن، آگاهن در مقابل، حسی‌ها هم می‌تونن معنی حرفای بقیه رو بفهمن، یه راه‌حل خلاقانه برای مشکلات پیدا کنن یا حتی حدس بزنن چه کسی یه کاری رو انجام داده.

با این حال، هر کدوم از ما یک ترجیح داریم که بیشتر از یکی از این دو روش استفاده می‌کنیم به طور طبیعی، ذهنمون با یکی از این سبک‌ها راحت‌تره، بیشتر بهش تکیه می‌کنیم و معمولاً تو اون روش موفق‌تر عمل می‌کنیم.

حسی‌ها می‌تونن کلی اطلاعات واقعی رو ببینن و به خاطر بسپارن در مقابل، شمی‌ها بهتر بلدن همون اطلاعات رو تفسیر کنن و بفهمن پشت هر واقعیتی چه معنی یا احتمالی قایم شده.

یک مثال ساده می‌تونه این قضیه رو روشن کنه:
الیزابت که شخصیتش حسیه و جیم که یک شمیه، هر دو تو یک شرکت تولید لوازم آرایشی کار می‌کنن الیزابت جزئیات دقیق محصولات رو به خاطر می‌سپره، اما جیم سریع متوجه میشه که چه تغییری می‌تونه فروش محصول رو بالا ببره این دو نفر یک جورایی مکمل همدیگه هستن.

یک روز رئیس شرکت همه مسئولای واحدها رو به یک جلسه اضطراری دعوت کرد تو جلسه، کلی آمار و ارقام ارائه داد که نشون می‌داد اوضاع اقتصادی شرکت اون‌قدرها هم روبه‌راه نیست حتی گفت اگه اوضاع بهتر نشه، ممکنه بعضی از کارمندها کارشون رو از دست بدن و برای کاهش هزینه‌ها یه سری اقدامات انجام میشه.

جلسه زود تموم شد، ولی بیشتر رؤسا گیج و سردرگم بودن که دقیقاً چی قراره بشه جیم و الیزابت که همیشه بعد از جلسات برداشت‌هاشون رو با هم چک می‌کردن، رفتن پشت درهای بسته تا نظرای همدیگه رو بشنون.

الیزابت که شخصیتش حسی بود، خیلی واضح فهمیده بود که شرکت تو وضعیت سخت مالیه، چون تمام ارقام و آماری که رئیس گفته بود رو با دقت دنبال کرده بود براش همه‌چی روشن بود: شرکت به مشکل خورده چون عددها اینو نشون می‌دادن.

جیم هم از اوضاع شرکت ناراحت شده بود، اما ماجرا رو یک جور دیگه می‌دید از همون لحظه‌ای که وارد جلسه شد، حس کرده بود یک جای کار می‌لنگه حالا که جلسه تموم شده بود، مطمئن شد که ماجرا فقط همون چیزایی نیست که رئیس شرکت گفته.

جیم از اون آدمایی بود که به جزئیات پنهان دقت می‌کرد تو جلسه متوجه شده بود که رئیس شرکت که همیشه آروم و خونسرده، این بار عصبی و عصبانیه. نگاه‌های سوال‌برانگیز بین رؤسای واحدها هم از چشمش دور نمونده بود.

وقتی با الیزابت حرف می‌زد، گفت:
– به نظرم یه چیزی پشت پردس… انگار رابطه رئیس و معاون شرکت به هم خورده.

با اینکه هیچ‌کس تو شرکت حرفی از این اختلاف نزده بود، جیم به این نتیجه رسیده بود که بحث اصلی سر یک کرم پوستی پر سر و صداست که تو این مدت کلی درباره‌ش صحبت شده بود اون احتمال می‌داد که رئیس و معاون شرکت سر این محصول اختلاف نظر دارن.

چند روز بعد، معلوم شد که هم جیم و هم الیزابت درست فکر می‌کردن رئیس شرکت خبر بد رو اعلام کرد، اما دلایلی که پشتش بود با چیزی که جلسه گفته شده بود، فرق داشت نه جیم تعجب کرد، نه الیزابت.

با اینکه هر کدوم از یه زاویه به ماجرا نگاه کرده بودن، آخرش هر دو به یک نتیجه واحد رسیده بودن تفاوتشون فقط تو این بود که الیزابت با توجه به عدد و رقم‌ها به این نتیجه رسیده بود، ولی جیم با خوندن نشونه‌ها و حس و حدس.

حسی‌ها همیشه به جزئیات دقیق توجه دارن و براشون مهمه که جلوی چشمشون چی وجود داره اما شمی‌ها معمولاً جزئیات رو زیاد جدی نمی‌گیرن و بیشتر به تصویر بزرگ‌تر و معنای کلی اتفاقات فکر می‌کنن.

یک مثال ساده دیگه:
استیو و کارن کنار یه چهارراه شلوغ وایساده بودن که جلوی چشمشون یه تصادف اتفاق افتاد وقتی پلیس اومد و با هر دوشون صحبت کرد، برداشت‌های کاملاً متفاوتی داشتن.

وقتی پلیس با کارن که شخصیتش حسی بود، صحبت کرد، اون ماجرا رو با همه جزئیاتش توضیح داد:
– من یک وانت استیشن شورلت قدیمی دیدم که وقتی چراغ سبز شد، به سمت چهارراه حرکت کرد همون موقع یک موستانگ قرمز قدیمی با سرعت بالا از خیابون کناری اومد فکر کنم حداقل 50 مایل سرعت داشت صدای جیغ ترمزاش رو شنیدم، بعد هم موستانگ خورد به در سمت راننده وانت استیشن صدای مهیبی بلند شد، ماشین واگن استیشن دو بار دور خودش چرخید و بعد به چراغ راهنمایی برخورد کرد.

کارن همه‌چی رو با دقت و جزئیات گفته بود، انگار یه فیلم صحنه به صحنه تو ذهنش پخش شده بود.

اما استیو که یه آدم شمی بود، برداشت متفاوتی داشت. اون فقط گفت:
– بله، دو تا ماشین با هم تصادف کردن فکر کنم موستانگ چراغ قرمز رو رد کرده بود، ولی همه‌چی انقدر سریع اتفاق افتاد که مطمئن نیستم. راستش بیشتر ذهنم درگیر این بود که موستانگ با اون سرعت کجا می‌خواست بره؟

استیو زیاد به جزئیات توجه نکرده بود چیزی که ذهنش رو درگیر کرده بود، علت و هدف ماجرا بود، نه خود تصادف.

این مثال دقیقاً نشون میده که حسی‌ها روی واقعیت‌های قابل دیدن و شنیدن تمرکز می‌کنن، ولی شمی‌ها بیشتر دنبال اینن که بفهمن پشت هر اتفاقی چه داستانی ممکنه وجود داشته باشه.

استیو فقط به این خاطر می‌دونست ماشین موستانگ بوده که خودش قبلاً یه موستانگ داشته اون به جای دقت به جزئیات تصادف، ذهنش درگیر چیزای دیگه شده بود؛ اینکه یکی باید سریع آمبولانس خبر کنه، امیدوار بود هر دو راننده بیمه داشته باشن و حتی تو فکرش می‌چرخید که راننده رو قبلاً کجا دیده.

حسی-و-شمی توی کارای روزمره هم کاملاً متفاوت عمل می‌کنن یک آدم شمی معمولاً به حس درونی خودش اعتماد می‌کنه و کمتر دنبال دستورالعمل‌ها یا نقشه‌ها میره مثلاً بدون اینکه دفترچه راهنما رو بخونه، دستگاه تهویه رو روشن می‌کنه اما یک آدم حسی اول دفترچه رو از اول تا آخر می‌خونه و دقیقاً طبق دستورالعمل عمل می‌کنه.

یک نمونه واضح این تفاوت رو میشه تو ماجرای جرج و شارون دید تو اولین سالگرد ازدواجشون، شارون برای جرج یک دستگاه باربکیو گازی خرید همراه دستگاه یه دفترچه راهنمای مفصل ده صفحه‌ای بود که همه مراحل سرهم کردن دستگاه رو توضیح داده بود اما جرج که یه شمی به تمام معنا بود، بدون اینکه دفترچه رو حتی یه بار نگاه کنه، شروع کرد به حدس زدن اینکه کدوم قطعه باید به کجا وصل بشه!

اونجاست که فرق حسی-و-شمی کاملاً مشخص میشه؛ حسی‌ها راه عملی و دقیق رو انتخاب می‌کنن، اما شمی‌ها بیشتر به حس درونی و خلاقیت خودشون تکیه می‌کنن.

10 تفاوت حسی-و-شمی در تصمیم‌گیری‌های روزمره
10 تفاوت حسی-و-شمی در تصمیم‌گیری‌های روزمره

تفاوت دیدگاه حسی-و-شمی در زندگی روزمره

بعد از دو ساعت، جرج که هیچ دستوری رو دنبال نکرده بود، دستگاه باربکیو رو تموم کرد اما نتیجه چیزی بیشتر از یک اجاق گریل نبود؛ یه چیزی شبیه به دوچرخه! علاوه بر این، کلی قطعه و لوازم اضافی مونده بود که جرج اصلاً نمی‌دونست باید کجا وصلشون کنه بعد از یک ساعت، شارون که یک حسی بود، دوباره دستگاه رو باز کرد و طبق دستور دفترچه راهنما، همه‌چی رو درست سرهم کرد.

حسی‌ها معمولاً از لحظه حال لذت می‌برن و به اونچه که الان هست، راضی هستن برخلاف شمی‌ها که بیشتر به فکر آینده‌ان و پیش‌بینی می‌کنن که چی قراره اتفاق بیفته شمی‌ها همیشه آماده‌ان که تغییرات رو بپذیرن و برای آینده برنامه‌ریزی کنن.

یک مثال خوب از این تفاوت‌ها رو می‌تونیم در فیل و جسی ببینیم فیل که یک حسی هست، عاشق پیاده‌روی توی محیط‌های طبیعی اطراف شهره برای فیل مهم نیست که کجا میره یا چی داره پیش میاد؛ اون از لحظه حال لذت میبره بوی درخت‌ها، نسیم خنک، آسمون آبی و برگ‌های سبز درختان، همه براش یه حس خاص و دل‌چسب ایجاد می‌کنه حتی ورزش کردن رو هم دوست داره چون بهش حس خوبی میده.

جسی که یک شمیه، شاید از همین پیاده‌روی لذت ببره، اما ذهنش درگیر برنامه‌های آینده و پیش‌بینی اتفاقات مختلف هست تفاوتشون اینجاست که فیل بیشتر در حال حاضر زندگی می‌کنه، در حالی که جسی به آینده و تغییرات احتمالی فکر می‌کنه.

جسی که یک شمی هست، طبیعت رو دوست داره، اما وقتی در حال قدم زدن توی طبیعته، بیشتر ذهنش درگیر پروژه‌های جدیدشه معمولاً در طول پیاده‌روی به چیزای مختلفی فکر می‌کنه و گاهی حتی بعد از تموم شدن قدم زدن، متوجه نمی‌شه که کجا رفته و از چه جاهایی عبور کرده.

در سازمان‌ها هم این تفاوت‌ها خودش رو نشون میده حسی-و-شمی هر دو نقشه‌های مهمی ایفا می‌کنن، اما تمرکز و توجه‌شون کاملاً متفاوت هست شمی‌ها بیشتر به امکانات و احتمالات فکر می‌کنن، به اینکه چه چیزی ممکنه اتفاق بیفته در حالی که حسی‌ها بیشتر به واقعیت‌ها و آنچه که الان وجود داره توجه دارن.

این دو تیپ شخصیتی حسی‌ها و شمی‌ها دنیا رو به طور متفاوتی می‌بینن و درک کردن دیدگاه‌های یکدیگر برای‌شون سخت میشه جیمز که یک شمیه، در این باره می‌گه:
– من عاشق ایده‌ها و نظرها هستم هیچ چیزی برای من لذت‌بخش‌تر از این نیست که با یک مسئله درگیر بشم و راه حلی براش پیدا کنم.

این جمله دقیقا نشون میده که شمی‌ها چطور همیشه دنبال راه‌حل‌های خلاقانه و احتمالات مختلف برای مشکلات هستن، در حالی که حسی‌ها بیشتر به آنچه که در حال حاضر اتفاق می‌افته و واقعیت‌ها توجه می‌کنن.

تفاوت دیدگاه حسی-و-شمی در محیط کار

من توی شرکتی کار می‌کنم که یکی از بزرگترین مشکلاتش اینه که هیچ‌کدوم از کارکنان، به خصوص رئیس شرکت، دیدگاه و نظر مشخصی ندارن وارن، رئیس من، به قدری درگیر کارهای روزمره و مسائل کوچیکه که اصلاً نمی‌تونه از پهنای میزش بیرون رو ببینه من با ایده‌هایی میرم پیشش که می‌تونه آینده شرکت رو متحول کنه، اما جوابی که می‌گیرم بیشتر درباره هزینه‌ها و زمان تحویل کاره سوالاتی مثل: «هزینه‌ها چقدر میشه؟»، «چه مدتی طول می‌کشه؟»، «وقتی مشغول این کار جدید بشی، کی کارهای قبلیت رو انجام می‌ده؟»

وارن که یک حسی هست، به مسائل به شکلی دیگه نگاه می‌کنه اون می‌گه:
– شاید جیمز از من خلاق‌تر باشه، ولی صادقانه بگم، نمی‌فهمم این همه ایده رو از کجا میاره البته منظورم این نیست که ایده‌هاش بد هستن، اما خیلی وقت‌ها غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسن.

اما برای من که یک شمی هستم، کارها با تحلیل و اطلاعات دقیق شروع میشه من به نتایج توجه دارم برای اینکه ایده‌ای رو به رئیس معرفی کنم، باید داده‌های کافی و تحلیل‌های دقیق از سود و زیانش داشته باشم باید بتونم تاثیر اجرای هر پیشنهاد رو پیش‌بینی کنم این یعنی باید همه چیز رو از جنبه‌های مختلف بررسی کنم، تا همه چیز اصولی و حساب‌شده پیش بره ولی به نظر می‌رسه وارن خیلی به این جزئیات توجه نمی‌کنه و بیشتر به چیزهای قابل مشاهده و فوری نگاه می‌کنه


جمع بندی نهایی

حسی-و-شمی دو نوع شخصیت متفاوت هستن که توی نحوه تصمیم‌گیری و پردازش اطلاعات با هم فرق دارن حسی‌ها بیشتر به جزئیات و همون چیزی که الان هست توجه می‌کنن و به اطلاعات واقعی و قابل اندازه‌گیری اهمیت میدن اینا به تجربه‌های گذشته و حس‌های پنج‌گانه‌شون اعتماد می‌کنن و معمولاً دنبال چیزهای واضح و مشخص هستن اما شمی‌ها بیشتر به آینده و احتمالات فکر می‌کنن اینا به تغییرات و فرصت‌های جدید توجه دارن و معمولاً از تخیل و الهام برای پیدا کردن راه‌حل‌های جدید استفاده می‌کنن.

این تفاوت‌های حسی-و-شمی در تصمیم‌گیری‌های روزمره هم خیلی واضح می‌شه حسی‌ها بیشتر به چیزهای دقیق و مشخص نگاه می‌کنن و معمولاً توی همون لحظه می‌مونن، در حالی که شمی‌ها به آینده و احتمالات بیشتر اهمیت میدن توی روابط و محیط‌های کاری،تفاوت‌های بین حسی-و-شمی ممکنه باعث بشه که همدیگه رو درست درک نکنن حسی‌ها دوست دارن همه چیز واضح و مشخص باشه، در حالی که شمی‌ها معمولاً دنبال ایده‌های جدید و احتمالات می‌گردن به طور کلی، هر کدوم از این شخصیت‌ها ویژگی‌های خاص خودش رو داره که می‌تونه در کنار هم تعادل و پیشرفت ایجاد کنه


این مطلب در واحد تولید محتوای سایت آکادمی جاوید با نظارت دکتر ابوذرجاویدمهرنیا به رشته تحریر در آمده و شامل قانون کپی رایت میباشد استفاده از این مطلب چه به صورت رونوشت یا استفاده جزئی و یا موردی فقط با ذکر منبع مجاز میباشد،

با آرزوی موفقیت برای شما در این راه جذاب.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محتوای مطلب

این عنوان است

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است